
دلم برای آرزوهای برآورمی سوزد، چطور از آن جبروت، آن عظمت دست نیافتنی، به یک دست یافتنی ، یک اتفاقِ افتاده؛ نزول می کنند.
نشنو از نی ...بشنو از من...من حکایت میکنم. روزي بيايد و آن روز دور نباشد كه آدميان بدين نگاه در هم بنگرند و آنچه فرشتگان را در پيش آدم به سجود آورد را در ديده ي يكديگر ببينند و با هم مهربان شوند.آری انتطار یعنی..... نه!! گفتن به آنچه که هست.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر