۱۳۸۷ فروردین ۵, دوشنبه

پرنده خیس ...


...ای صمیمی،دیگر زندگی را نمی توان در فرو مردن یک برگیا شکفتن یک گل یا پریدن یک پرنده دیدما در حجم کوچک خود رسوب می کنیم- آیا شود که باز درختان جوانی را در راستای خیابانپرورش دهیم و صندوقهای زرد پستسنگینزغمنامه های زمانه نباشند؟در سرزمینی که عشق آهنی ستانتظار معجزه را بعید می دانمباغبان مفلوک چه هدیه ای دارد ؟پرندگان از شاخه های خشک پرواز می کنندآن مرد زرد پوش که تنها و بی وقفه گام می زندبا کوچه های " ورود ممنوع " با خانه های " به اجاره داده می شود "چه خواهد کرد سرزمینی را که دوستش می داریم ؟پرندگان همه خیس اندو گفتگویی از پریدن نیست در سرزمین ماپرندگان همه خیس انددر سرزمینی که عشق کاغذی ست انتظار معجزه را بعید می دانم.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر