۱۳۸۷ فروردین ۵, دوشنبه

دکلمه زیبا ...


این دکلمه زیبا را که بیانگر احساسات بنده ی حقیر میباشد را تقدیم می کنم به بهترینم آرزوی خوشگلم.

دستم را به تو می دهم....
قلبم را به تو میدهم….
فکرم را به تو می دهم…

بازوانم را به تو می بخشم…و نگاهم از آن توست..و شانه هایم که نپرس…که دگر با من غریبه اند و تمامی لحظه ها تو را می خواهند.
و برای عطر نفسهایت دلتنگی می کنند.
چگونه فراموشت کنم؟!

تو را….که قلم سبزم را به تو هدیه کردم…که حتی نوشته هایت همرنگ نوشته هایم باشد.
پیشتر ها...پیشترها…سبز را نمی شناختم.بهتر بگویم با سبز رفاقتی نداشتم.
سبز را با تو شنا ختم..و دلم می خواهد با یاد تو همیشه سبز بنویسم.
دستت را به من بده…فکرت را به من بده…سرت را به روی شانه هایم بگذار..و بگذار عطر نفسهایت را میان هم قسمت کنیم.

عزیز راه دورم؛ بی توچه سوت و کورم!
بی تو به مفت می ارزم..به دنیا زیر قرضم..
قربونت برم الهی…شاپرک سفیدم…روزنه ی امیدم..خورشید دل طلایی…قصیده ی رهایی…

حالا که حرف دل و راه دلامون یکی شد…آسمون پر ستاره ی شبامون یکی شد…
هرچی که دارم مال تو…..
باقی عمرم مال تو…..
شعر های عاشقونم اگه نمردم مال تو…

مال و منالی ندارم…اما ستاره ها رو هرچی شمردم مال تو.
توی قمار زندگی هر چی که باختیم مال من..هر چی که بردم مال تو.
عزیز راه دورم؛ قربونت برم الهی…حالا که ما روز و روزگارمون یکی شد….شبهای مهتابی و شبهای تارمون یکی شد…
روزگار شبهای تارش مال من…شبهای مهتابی و صبح سپیدش مال تو..

روزگار سردی و یاسش مال من..همه سر فرازی و عشق و امیدش مال تو.
عزیز راه دورم حالا که عطر نفسهاتو واسم ارزونی کردی…با من نامهربون این همه مهربونی کردی…
زندگی صدای چلچله های سبزه زارهاش ما تو…صدای غرش و پنجه ی ببر های درندش مال من…

زندگی نم نم بارون وعطر شالیزار هاش مال تو..آفتاب داغ کویر و تیز و برندش مال من..
پر پرواز پرنده های عاشق مال تو.. چشم جغد و زهر مارهای کشندش مال من.

عزیز راه دورم؛ بی توچه سوت و کورم!

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر