۱۳۸۷ فروردین ۱۱, یکشنبه

قاچاق زنان؛ پديده شوم دنياى امروز




قاچاق زنان؛ پديده شوم دنياى امروز
تاريخچه قاچاق زنان
از ابتداى دهه 1990 ميلادى، به‏ويژه پس از فروپاشى اتحاد جماهيرشوروى و بلوك شرق، مسأله قاچاق زنان در سطح جهانى ابعادگسترده‏اى يافت، به طورى كه امروزه تمام كشورهاى اروپايى،آمريكايى و ژاپن، در امر واردات زن به صورت كالا و كارگر جنسى‏فعاليت دارند. در آلمان ده هزار زن اهل كشورهاى چك، لهستان وبلغارستان، برخلاف ميل خود در كلوپ‏ها و ميخانه‏ها كار مى‏كنند. درآسياى جنوب شرقى دست كم يك ميليون نفر كودك زير پانزده سال ازراه فحشاء ارتزاق مى‏كنند. براساس برآوردهاى كميسيون اروپا، سالانه500 هزار زن و كودك به اروپاى غربى قاچاق مى‏شوند. متأسفانه درسال‏هاى اخير اخبار ناگوارى از قاچاق دختران ايرانى به كشور پاكستان‏و كشورهاى حاشيه خليج فارس گزارش مى‏شود. به‏طورنمونه، روزنامه‏مشرق چاپ بلوچستان پاكستان نوشت: »در هر ماه 45 دختر كم سن‏ايرانى، به پاكستان قاچاق مى‏شوند كه از آن‏ها براى فساد اخلاقى‏استفاده مى‏شود. آنان در كراچى به فروش مى‏رسند. در قاچاق اين‏دختران، گروه بزرگى دست دارند كه پس از اغفال دختران ايرانى،آن‏ها را به فروش مى‏رسانند. اكنون خريد و فروش دختران ايرانى‏در كراچى به اوج خود رسيده است. در كشورهاى حاشيه خليج‏فارس، هنگامى كه خانواده‏اى به دنبال زن پيشخدمتى مى‏گردد يامردى، زن صيغه‏اى و غير عرب مى‏خواهد، به آدم‏هايى كه دربرآوردن اين نيازها شناخته شده‏اند، رجوع مى‏كند. آن‏ها ابتدامبلغى را به عنوان پيش پرداخت مطالبه مى‏كنند و بعد از يك هفته،آنچه را سفارش‏شده، تحويل مى‏دهند. در حال حاضر اگر قاچاق‏انسان رونق بيشترى از مواد مخدر و اسلحه نداشته باشد، كم‏رونق‏تر از آن نيست«.
ادبيات موضوع
مفهوم قاچاق زنان پديده‏اى بسيار گسترده و جهانى است. اكنون اين‏نوع قاچاق شامل مبادله افراد جهت كار در كارگاه‏هاى سخت، كارخانگى يا كشاورزى، ازدواج‏هاى اجبارى يا فريب‏انگيز به صورت پستى‏و سفارشى و خريد و فروش زنان براى روسپى‏خانه‏ها و كلوپ‏هاى رقص‏برهنه مى‏باشد. مجمع عمومى سازمان ملل متحد در سال 1994قاچاق زنان را چنين تعريف مى‏كند: »انتقال غيرقانونى و مخفيانه‏اشخاص در عرض مرزهاى ملى، عمدتاً از سوى كشورهاى درحال توسعه و كشورهاى داراى اقتصاد در حال گذار، با هدف نهايى‏واداشتن زنان و دختران به وضعيت‏هاى بهره‏كشانه و ستمگرانه ازلحاظ جنسى و اقتصادى، به منظور سود بكارگيرندگان، قاچاقچيان‏و سنديكاهاى جنايتكار و نيز ديگر فعاليت‏هاى مرتبط با قاچاق،نظير كار خانگى و اجبارى، ازدواج دروغين، استخدام مخفيانه وفرزند خواندگى دروغين«. سازمان غير حكومتى ائتلاف جهانى عليه‏قاچاق زنان نيز اين پديده را چنين تعريف مى‏كند: »همه اعمال‏متضمن بكارگيرى و يا حمل و نقل يك زن در درون و در عرض‏مرزهاى ملى براى كار يا خدمات به وسيله خشونت يا تهديدخشونت، سوءاستفاده از اقتدار يا موقعيت مسلط، اسارت، مفهوم‏قاچاق زنان، وام، فريب يا ديگر اشكال تحميل«.
در ماده سوم پروتكل پيشگيرى، سركوب و مجازات قاچاق اشخاص‏به‏ويژه زنان وكودكان، مصوب سال 2000 ذكر شده است: »قاچاق،شامل استخدام، انتقال، حمل و نقل، پناه دادن يا دريافت اشخاص‏به وسيله تهديد يا بكارگيرى زور يا ديگر اشكال تحميل، آدم‏ربايى،تقلب، فريب، سوءاستفاده از قدرت يا موقعيت، آسيب‏پذيرى يادادن يا دريافت پرداخت‏ها يا منافع، جهت كسب رضايت فردى‏كه بر شخص ديگرى كنترل دارد، به منظور بهره‏كشى جنسى، كار ياخدمات اجبارى، بردگى يا رويه‏هاى مشابه بردگى و بيگارى يابرداشتن اندام‏هاى بدن است.« در اين تعريف استدلال شده است كه‏قاچاق نبايد بر حسب تحميل يا فقدان رضايت به‏ويژه در چارچوب‏صنعت سكس تعريف شود، زيرا كار جنسى ذاتاً بهره‏كشانه است.بنابراين، رضايت يا كنترل زن بر وضعيت خودش هيچ اهميتى ندارد.
قاچاقچى زنان، به كسى اطلاق مى‏شود كه از طريق اعمال زور،باج‏خواهى، فريبكارى يا از طرق ديگر به بهره‏بردارى جنسى يا سايرانواع استثمار زنان و دختران، همانند كار اجبارى، برداشتن اندام و...اقدام مى‏كند. تاريخچه: قاچاق زنان و خريد و فروش آنان براى فحشا،در دوران باستان نيز رواج داشت و بخشى از خريد و فروش بردگان‏محسوب مى‏گرديد، به اين صورت كه كنيزانى براى اين منظور خريدارى‏مى‏شدند. قرآن هم در آيه 33 سوره مباركه نور افراد را از اين عمل نهى‏كرده كه اين امر، دال بر شيوع اين عمل در آن زمان است. در زمان‏نزديك‏تر به عصر كنونى، يعنى قبل از جنگ جهانى دوم، تجارت‏انسان‏ها با عنوان »خريد و فروش زنان سفيدپوست« شناخته شده بودكه در آن، زنان سفيدپوست اروپايى به‏ويژه زنان فرانسوى به وسيله‏قوادان، به روسپى‏خانه‏هاى آمريكاى جنوبى هدايت مى‏شدند.
سابقه قاچاق زنان در ايران
در كشور ايران، نخستين گزارش قاچاق زنان، در سال 1340 ارائه شده‏است. در آن سال مأموران مرزى ايران، مرد عربى كه قصد خروج ازايران را داشت، در نقطه‏اى ممنوعه دستگير كردند. به همراه اين مرد،يازده زن و دختر جوان ايرانى بودند كه بعد از تحقيق معلوم شد وى اين‏افراد را از نقاط مختلف كشور جمع‏آورى نموده و قصد داشته است تا باخروج از ايران، آن‏ها را در برخى كشورهاى عربى بفروشد. هم‏چنين‏گزارش‏هاى ديگرى از فروش دختران توسط پدر خانواده در سال‏هاى1343 توسط »منصور راستين« به ثبت رسيده است.
اين معضل بر اثر برخى عوامل تاكنون ادامه داشته و متأسفانه درسال‏هاى اخير گسترش يافته است، به‏طورنمونه، يك شبكه گسترده‏قاچاق زنان ودختران توسط تعدادى از زنان قواد، دختران و زنان جوانى‏را كه خانواده آن‏ها مشكل مالى داشتند، شناسايى مى‏كردند و بعد ازفريب آن‏ها با گذرنامه و رواديد، در طول سه هفته آن‏ها را به‏طورقانونى‏به دوبى مى‏فرستادند تا در آنجا براى مقاصد شوم، از آن دختران‏استفاده شود. هم‏چنين 20 زن و مرد بلوچ كه با شكار دختران جوان،آنان را با نقشه ماهرانه‏اى به خانه‏هاى فساد پاكستان قاچاق مى‏كردند،در رديابى‏هاى فوق تخصصى پليس خراسان دستگير شدند. يك دخترفرارى، از قاچاق دختران جوان به كشورهاى عربى پرده برداشت.
وضعيت قاچاقچيان ايرانى: اين گروه از افراد، معمولا شامل يكى از سه‏دسته زير هستند:
- زنان قواد، بدنام و فاسدى كه تلاش دارند تا با فريب دختران و زنان‏جوان، آنان را به دام انداخته، يا با شكار دختران فرارى و سرگردان،آن‏ها را به دلالان ساير كشورها بفروشند.
- جوانان اوباش و شرور كه در قالب باندهاى زيرزمينى، به ربودن‏دختران )عموماً دختران سرگردان و زنان خيابانى( اقدام مى‏كنند.
- پيرمردهاى متمولى كه نقش واسطه را ايفا مى‏كنند و دختران و زنان رابراى سوءاستفاده به كشورهاى قطر، كويت، دبى و... قاچاق مى‏كنند.
- البته لازم به يادآورى است كه بيشتر اوقات اين سه دسته )زنان قواد،جوانان شياد و پيرمردهاى تاجر( در اين كار با يكديگر همكارى‏مى‏كنند. به‏طور مثال يك زوج تبهكار به همين ترتيب، در مدت 9 سال‏توانسته بودند 150 دختر و زن جوان را از كشور خارج كرده و به فروش‏برسانند.
تجزيه و تحليل آمارى و مستندات و دلائل موضوع
وضعيت قربانيان قاچاق: وضعيت زنان قربانى قاچاق، بر حسب‏متغيرهايى نظير سن، طبقه اقتصادى - اجتماعى، سطح تحصيلات ووضعيت خانوادگى به اختصار در زير بررسى مى‏شود:
سن
اين افراد عموماً در سنين 14 تا 25 سال مى‏باشند. اين كوچكى سن،نشان دهنده ميزان آسيب‏پذيرى دختران در برابر سوءاستفاده‏هاى‏جنسى است و اهميت برخورد سريع و وسيع با اين پديده را يادآورمى‏شود.
طبقه اقتصادى - اجتماعى: در اكثر موارد كشمكش‏هاى درون خانواده،اعتياد والدين، طلاق، مسكن نامناسب، مناطق پرجمعيت و حاشيه‏شهرهاى بزرگ موجب مى‏شود تا تعدادى از دختران، محيط نامساعدخانه را ترك كرده و به درون جامعه بيايند. اما دسته‏اى از آن‏ها به خاطرفقر اقتصادى خانواده، به اين امر ننگين تن مى‏دهند، گاهى نيز پدرخانواده، مجبور به فروش دختران خود مى‏شود؛ البته مواردى از فراردختران خانواده‏هاى مرفه نيز گزارش شده است. بنا بر تحقيقات نيروى‏انتظامى 80 درصد دختران فرارى در سنين بالا، متعلق به خانواده‏هاى‏مرفه و متوسط رو به بالا هستند.
سطح تحصيلات
از آنجا كه اغلب قربانيان، از اقشار بسيار فقير يا دختران فرارى‏مى‏باشند، از نظر تحصيلى در سطح راهنمايى و دبيرستان و در رده سنى15 تا 17 سال هستند.
كارشناسان معتقدند دخترانى كه طعمه اين باندها مى‏شوند، غالباًافرادى هستند كه تحصيلات كمى دارند، با مشكلات مالى گريبانگيرهستند و از فقر فرهنگى و ضعف اعتقادات رنج مى‏برند، اما گزارشات‏اخير نشان مى‏دهد كه بعضى از دختران داراى تحصيلات عالى نيز به‏اين مسير كشانده شده‏اند كه حائز اهميت است. البته اين وضع منحصربه كشور ايران نيست و در ساير كشورهاى جهان سوم نيز مشابه اين‏پديده مشاهده مى‏شود، چنان‏چه سخنگوى مؤسسه بين‏المللى حمايت‏از حقوق كودكان بيان مى‏كند كه در سال 1995 اكثر دخترانى كه از كشورآلبانى قاچاق شدند، تحصيل كرده بودند، ولى امروزه تعداد دختران‏تحصيل‏كرده‏اى كه براى اشتغال به فحشاء قاچاق مى‏شوند، كاهش‏يافته است.
وضعيت خانواده
اين قربانيان يا از خانواده‏هاى فقير و كم‏بضاعت و يا از خانواده‏هاى‏طلاق مى‏باشند. به اعتقاد سخنگوى مؤسسه بين‏المللى حمايت ازحقوق كودكان، امروزه فرزندان زوج‏هاى مطلقه بيشتر در معرض خطرگرفتارى در دام قاچاقچيان قرار دارند.
چگونگى قاچاق زنان: براى قاچاق زنان و دختران ايرانى در سال‏هاى‏اخير راه‏هاى متفاوتى بكار گرفته شده است. زنان و دختران ايرانى باشگردهاى گوناگون فريب مى‏خورند و در دام قاچاقچيان گرفتارمى‏شوند. انواع موضوعات فريبكارانه به قرار ذيل است: 1- وعده‏دستيابى به شغل پردرآمد و مناسب در كشورهاى خارجى: زنان وكودكان، در قبال خوش‏خيالى‏هاى دروغين و دستيابى به فرصت‏هاى‏شغلى در ديگر كشورها، بسيار آسيب‏پذير مى‏باشند. بسيارى از زنان ودختران با وعده داشتن شغل در كشورهاى غربى، اغوا شده و به فسادكشيده مى‏شوند. آنان به فراسوى مرزها قاچاق مى‏شوند و مانند احشام‏خريد و فروش شده و به كارهاى غيراخلاقى وادار مى‏گردند. اين زنان‏وقتى به خود مى‏آيند كه مى‏بينند در كشورى غريب، آهى در بساط ندارندو حتى به قاچاقچيان بدهكار هستند، ولى آن زمان ديگر كار از كارگذشته است و تنها راه پيش روى آنان، خودفروشى است.
يكى ديگر از اعمال اين دلالان، ايستادن در كنار سفارتخانه‏ها و ياادارات كاريابى و دادن پيشنهاد كار پردرآمد به كسانى است كه به دليل‏فقدان اطلاعات لازم و احتياج به يافتن شغل، سريعاً جذب چنين‏افرادى مى‏شوند.
قاچاقچيان انسان، زنان و دختران جوياى كار را با وعده شغل مناسب وپردرآمد، فريب مى‏دهند و آنان را مانند بردگان و اسيران قرون گذشته،در انبار كشتى‏ها پنهان مى‏كنند و با وضع رقت‏بارى به كشورهاى ديگرمى‏فرستند. اما بسيارى از اين مهاجران غيرقانونى، به چنگ باندهاى‏بين‏المللى فحشاء مى‏افتند و به مراكز فساد منتقل مى‏شوند.
قول ازدواج
يكى از طرق فريب دختران جوان، دادن قول ازدواج به آن‏ها مى‏باشد.قاچاقچيان از اين طريق، اعتماد آن‏ها را به خود جلب كرده و نيات پليدخود را اجرا مى‏كنند. به گزارش زير توجه كنيد:
سخنگوى مؤسسه بين‏المللى حمايت از حقوق كودكان معتقد است كه‏امروزه، دختران به زور به اين كار وادار نمى‏شوند، بلكه آن‏ها فريب‏مى‏خورند و اين موضوعى است كه كار تشخيص قاچاق دخترانى را كه‏مورد سوءاستفاده جنسى واقع مى‏شوند را با مشكل مواجه كرده است،زيرا قاچاقچيان، در آغاز به اين دختران قول ازدواج مى‏دهند و پس ازنامزدى، آنان را به ايتاليا مى‏برند و از آن به بعد است كه در شبكه‏گسترده قاچاق دختران، مورد سوءاستفاده جنسى قرار مى‏گيرند.
فرزندخواندگى
قاچاقچيان، گاهى براى جلب اعتماد قربانى )خصوصاً دخترانى كه ازخانه فرار كرده يا به هر علت بدون سرپرست مى‏باشند( به آن‏ها وعده‏مى‏دهند كه آنان را به فرزندخواندگى خواهند پذيرفت، اما پس از مدتى‏كه مقصود پليد خود را عملى كردند، چهره واقعى خود را نشان مى‏دهند.به‏طور نمونه: »يكى از اعضاى باند عنكبوت سياه، به نام مونا كه 16سال دارد در بازجويى گفته است: من پس از فرار از خانه‏ام درتبريز، به تهران آمدم و در يك آرايشگاه زنانه مشغول به كار شدم وشب‏ها هم در همانجا مى‏خوابيدم. يك روز در آرايشگاه با يك زن‏جوان آشنا شدم، او توانست با چرب‏زبانى مرا فريب دهد و من هم‏به او اعتماد كردم و همه داستان زندگى‏ام را براى او بازگو كردم. اومرا با خود به خانه‏اش برد و گفت: هميشه دوست داشته است كه‏يك دختر مثل من داشته باشد، به همين خاطر يك شناسنامه جعلى‏براى من تهيه كرد و مرا دخترخوانده خود كرد. اوايل براى من‏لباس‏هاى رنگارنگ و طلا مى‏خريد، ولى پس از مدتى رفتارش‏عوض شد و مرا مجبور كرد كه روزها برايش ترياك جابجا كنم وشب‏ها در خانه فسادش كار كنم«.
وعده نگهدارى و حمايت از دختران فرارى
ايادى و اعضاى باندهاى قاچاق، در اماكن عمومى مثل پارك‏ها پرسه‏مى‏زنند و با شناسايى دخترانى كه از منازل خود فرار كرده‏اند، آن‏ها را به‏وعده اقامت در محل نگهدارى دختران فرارى، به دام مى‏اندازند.حكايت زير نمونه‏اى از اين‏گونه حوادث مى‏باشد: »روز گذشته دخترجوانى كه موفق شده بود از اسارتگاه »عنكبوت سياه« فرار كند درگفت‏وگو با خبرنگار ما در اداره آگاهى گفت: در آبان ماه امسال پس‏از فرار از خانه، روزى در پاك ملت نشسته بودم كه در آنجا با پسرجوانى به نام شاهرخ آشنا شدم. او به من گفت كه خواهرى به نام‏مهين دارد كه خانه‏اى براى دختران فرارى ساخته و در آنجا از آن‏هانگهدارى مى‏كند. او مرا با خودش به پيش عنكبوت سياه برد و اواتاقى در آن خانه به من داد. مهين اوايل اجازه نمى‏داد كه من از اتاق‏خارج شوم، ولى پس از مدتى مرا وادار به كار كردن در خانه‏فسادش كرد. يك شب مرا به دست يك مرد عرب داد و گفت كه‏بايد چند روزى با او به جايى بروم. در بندرعباس متوجه شدم كه‏مهين مرا به شيخ‏نشينان امارات فروخته است، شبانه توانستم ازدست آن‏ها فرار كنم و به تهران بيايم.«
طرح دوستى و آشنايى قاچاقچيان
دلال‏هايى را در مناطقى مانند پارك‏ها، مقابل مدارس راهنمايى ودبيرستان‏ها مى‏گمارند تا با دختران ساده‏دل، طرح دوستى و آشنايى‏ريخته و سپس آن‏ها را به مكان‏هاى خاصى برده و با وعده‏هاى مختلف‏اعم از خروج آسان از كشور، درآمد خوب و زندگى بهتر فريب دهند و ازكشور خارج كنند.
ازدواج دروغين
اخيراً گزارش شده است قاچاقچيانى كه بيشتر افغانى و پاكستانى‏هستند، پس از شناسايى خانواده‏هاى فقير و كم‏درآمد، از دختران جوان ونوجوان اين خانواده‏ها خواستگارى كرده و پس از پرداخت پول به‏خانواده دختر، با آن‏ها ازدواج مى‏كنند و بعد ازمدتى به بهانه ديدارخانواده شوهر در افغانستان و پاكستان، اين دختران را به شهرهاى‏كويته و كراچى پاكستان مى‏برند و به باندهاى فساد مى‏فروشند.
به گزارش زير توجه كنيد: »چندى پيش، مادر دختر جوانى به نام‏فريبا با مراجعه به پليس ادعا كرد كه دخترش را به عقد يك جوان‏بلوچ درآورده است، اما از وقتى كه آن‏ها به ماه عسل رفته‏اند، ديگرخبرى از فريبا نداشته، تا اين‏كه دخترش از خاك پاكستان تماس‏تلفنى گرفته و گفته است كه داماد ناخلف، او را به خانه فسادى درپاكستان فروخته است و در وضعيت بغرنجى به سر مى‏برد.كارآگاهان با به دست آوردن موارد مشابهى از اين‏گونه ازدواج‏هاى‏فريبكارانه، دريافتند كه با يك شبكه سازمان‏يافته روبرو هستند.«
مژگان، قربانى ديگر اين باند مى‏گويد: »اين باند ابتدا از دخترانى چون‏من خواستگارى مى‏كردند و در آن زمان با دادن پول به يك‏صاحبخانه در مشهد، آدرس آن خانه را به خانواده‏ها مى‏دادند تا ازآنجا تحقيق كنند، سپس به بهانه ماه عسل، نه تنها عروس، بلكه‏خواهر و مادر وى را به زاهدان و سپس به پاكستان قاچاق‏مى‏كردند.«
توسل به زور و آدم‏ربايى
يكى از طرق بسيار شايع قاچاق زنان در كشور، ربودن دختران كم سن وسال مى‏باشد. به گزارش معاون مبارزه با جرائم جنايى پليس آگاهى‏تهران، در هر ماه شايد 400 پرونده آدم‏ربايى دختر در دايره 11 اداره‏آگاهى تشكيل مى‏شود. به‏طورنمونه: »هفته گذشته وقتى سه نفر ازدانشجويان دختر دانشگاه صنعتى اصفهان در ساعت نه شب سواربر يك خودروى شخصى به طرف دانشگاه كه در خارج از شهرقرار دارد، مى‏رفتند، يك خودروى سى‏يلو بعد از كورس گذاشتن باآن‏ها، به راننده علامت مى‏دهد كه نگه‏دارد. راننده سى‏يلو پياده‏مى‏شود و يك كلت را كنار گوش راننده خودرو شخصى مى‏گذارد ومى‏گويد: گواهينامه‏ات را بده، بى‏شرم! خجالت نمى‏كشى اين‏خانم‏ها را سوار كرده‏اى؟! فرداى آن روز در وزارت اطلاعات‏مشخص مى‏شود اين شخص مربوط به يك باند قاچاق دختران‏بوده است كه در يكى دو مورد ديگر هم با همين شگرد عمل كرده‏است«.
تهديد به آبروريزى
در برخى موارد اعضاى باند قاچاق، با برقرارى ارتباط و جلب اعتماددختران و با تصويربردارى از آن‏ها مدارك لازم را جمع‏آورى كرده و باتوسل به آن و تهديد به آبروريزى، پخش عكس و افشاى ارتباط با آنان‏و... اين قربانيان را وادار به انجام خواسته‏هاى خود مى‏نمايند.
تجاوز، اجبار و تحميل
معمولاً بيشتر دختران فرارى كه از بقيه آسيب‏پذيرترند، گرفتار اين‏مصيبت مى‏شوند. قاچاقچيان، دختران جوانى را كه به هر انگيزه‏اى ازخانه خود گريخته‏اند، طعمه و وسيله درآمد خود قرار مى‏دهند و آن‏ها رابه برقرارى ارتباط جنسى و انجام كارهاى خلاف مجبور مى‏كنند.فرمانده نيروى انتظامى ناحيه خراسان معتقد است كه اين قاچاقچيان‏معمولاً طعمه‏هاى خود را از بين دختران سرگردان و زنان خيابانى‏انتخاب مى‏كنند. آن‏ها پس از ربودن دختران، به اذيت و آزار دسته‏جمعى آنان پرداخته، سپس اين گروگان‏ها كه ديگر روى بازگشت به‏خانه ندارند را در اختيار خانه‏هاى فساد قرار مى‏دهند.
اينترنت
در سال‏هاى اخير، نوع جديدى از فريب و قاچاق دختران و زنان ازطريق اينترنت مشاهده مى‏شود كه حاصل مدرنيزه شدن جوامع‏مى‏باشد. اطاق گفت‏وگو يكى از راه‏هايى است كه دلالان براى اغفال‏دختران و زنان استفاده مى‏كنند. آن‏ها از طريق گفتگوى تايپى ياشنيدارى و دادن تصوير خود، با دختران طرح دوستى ريخته و سپس باوعده ازدواج، شغل خوب، درآمد بالا و حتى با فرستادن بليط و ويزاى‏ورود به كشور موردنظر، آن‏ها را تحويل قاچاقچيان مى‏دهند.
بررسى علل قاچاق زنان
علل رواج پديده قاچاق، در سه بخش فرهنگى، اقتصادى و حقوقى قابل‏بررسى است:
علل فرهنگى
تغيير ارزش‏ها: برخى از صاحبنظران، فقر و بيكارى را عامل گرايش‏قاچاقچيان به اين شغل كثيف مى‏دانند، ولى ذكر اين نكته ضرورى‏است كه هر فقيرى دست به عمل دزدى نمى‏زند، هر چند كه بسيارمستأصل شده باشد و هر فرد بيكارى نيز رو به شغل حرام نمى‏آورد،هرچند كه محتاج و درمانده باشد. فقر، به تنهايى عامل انحرافات‏اجتماعى نيست و نمى‏تواند مسئله‏اى براى نظام اجتماعى ايجاد كند،بلكه مطابق نظر »دوركهايم« و »مرتون« فقر حتى مى‏تواند بر تحكيم وثبات اجتماعى نيز تأثير گذارد، اما نابرابرى و به تبع آن تغيير ارزش‏ها،يك جريان تهديدآميز است، به عبارت ديگر براساس نظر اين‏جامعه‏شناسان »فقر« زمانى تأثيرگذار است كه در مقابل آن تصوير ياگفتار يا آرزوهاى بلندپروازانه ارائه شود، در آن صورت، فقر غير قابل‏تحمل مى‏گردد و ثروتمندى، ارزش محسوب مى‏شود، بدون آن‏كه‏مشخص گردد كه اين ثروت از چه راهى )دزدى، قاچاق مواد مخدر،خريد و فروش زنان و دختران، فروش اعضاى بدن( بدست آمده است.در اغلب جوامع مادى، ثروتمندان از حقوق اجتماعى نظير اعتبار درادارات، احترام و تعظيم برخوردارند، كه اين اعتبار، براى نظام اجتماعى‏سالم خطرناك است.
گسترش خرده فرهنگ‏هاى منحرف: معمولاً قاچاقچيان و بعضاً قربانيان‏قاچاق، جزء خرده فرهنگ‏هاى منحرف مى‏باشند. به اين معنا كه آن‏هادر درون فرهنگى زندگى مى‏كنند كه با ارزش‏ها و هنجارهاى مسلطجامعه، متفاوت و حتى مغاير مى‏باشد. اين فرهنگ انحرافى، محصول‏دسترسى به وسايل ارتباط جمعى جهانى، چون اينترنت، ماهواره واستفاده مداوم از فيلم‏هاى غيرمجاز و... است كه شخصيت اجتماعى‏فرد، ارزش‏ها و هنجارهاى او را تغيير مى‏دهد، به طورى كه فرد را درگروه‏هاى دوستى به سوى تشكيل خرده فرهنگى سوق مى‏دهد كه باارزش‏ها و هنجارهاى اصلى جامعه، مخالف و حتى گاهى در تضاداست. افزايش شاخص‏هايى نظير سنت‏گريزى، احساس تنهايى،بيگانگى اجتماعى، كاهش گرايش‏هاى مذهبى و اخلاقى و گرايش به‏تجملات، نشانه جذب فرد در خرده‏فرهنگ‏هاى منحرف مى‏باشد.
ضعف اعتقادات دينى: از آنجايى كه قاچاق زنان، فعلى حرام است ومستلزم ارتكاب محرمات بى‏شمارى مى‏باشد، لذا مؤمن واقعى، هرگزاقدام به اين عمل نخواهد كرد و اين پديده، معلول ضعف اعتقادات دينى‏است، زيرا يكى از عوامل بازدارنده انواع وسوسه‏هاى شيطانى، اعتقادات‏و باورهاى دينى است و فردى كه در باورها و اعتقادات دينى خود سست‏و بى‏پايه مى‏باشد، احتمال فرو غلتيدنش به انواع بزهكارى‏ها وجوددارد.
نارسايى بين فرهنگ و ساخت اجتماعى: هرچقدر كه جامعه داراى اهداف‏معينى باشد و ابزارها و راه‏هاى قانونى دستيابى به آن اهداف نيز تعيين‏شده باشد، وقوع انحرافات نيز كاهش مى‏يابد، اما اگر در يك جامعه،اهداف زندگى، به سوى اهدافى مادى تغيير كند و ارزش‏هاى اجتماعى‏از ارزش‏هاى معنوى به مادى تحول يابد و از سوى ديگر راه‏هاى‏مشروع رسيدن به اين اهداف، مشكل و غيرقابل دسترس باشد )مثلاًفرصت‏هاى شغلى براى كسب درآمد متناسب با جمعيت نباشند( افرادمى‏كوشند از طرق غيرمشروع به آن اهداف مادى دست يابند. به عبارت‏ديگر گاهى افراد، اهداف جامعه )پول‏دار شدن( را مى‏پذيرند، اما راه‏هاى‏مشروع )كار كردن در مشاغل مشروع( دستيابى به آن اهداف را قبول‏ندارند. لذا براى كسب پول، به قاچاق مواد مخدر، فحشاء و قاچاق زنان‏كشيده مى‏شوند.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر